موضوع: شهید غلام موسوی

نام: غلام موسوی
نام پدر: خداداد
تاریخ تولد: 1364/15/06
محل تولد: مزار شریف

كانون كه قصد سفر كربلا كرد خيلي خوشحال شد . از اينكه بالاخره به آرزوش مي رسيد

خواب ديده بود با كانون زائر كربلاست و شهيد شده

فرداش گفت

خواب شهادتم رو ديدم ، من ديگه سرباز امام زمان شدم . كنار عكسش يه روبان مشكي زد و گذاشت توي طاقچه

گفتم : غلام

اين چه كاريه ؟*

داري مامان رو اذيت مي كني .

گفت :

بالاخره كه بايد اين كار رو بكنيد . . .

چشم پاک بود . اخلاقش حرف نداشت .

. . .
به زور پشت دست و پاي مادرم رو مي بوسيد ، کار هر روزش بود ، قبل از بیرون رفتن ، مي گفت بهشت من زیر پای شماست خودتون خبر ندارین نمي دونين اين بوسيدن چه ارزشي داره

. . .
سال پيش دوباره خواب ديده بود رفته کربلا ؛ اومد گفت مامان اجازه ميدي با بچه هاي کانون رهپويان برم کربلا ، مامانم گفت نه

. . .

قول داده بود ساعت 9 شب برگرده خونه ؛ هيچ وقت قول نمي داد اما بر نگشت.

. . .

به معنای واقعی یه کربلایی بود
مسئول تدارکات کانون فرهنگی محبین المهدی بود

امروز بعد از مراسم رفتم گلزار
هر روز صبح پدر ایشون میان گلزار و قبر شهدا رو میشورن
اخرش نشستن : گفتم حاجی از پسرتون برام بگین
گفتن: به خدا هر چی بگم کمه
گفتم از کارش بگین... چیکار میکرد؟
- تو کانون کار میکرد ، یه وانت هم داشت که میرفت و اهن کهنه و این جور چیزا میخرید
مسئول تدارکات یه کانون فرهنگی بود
پولایی رو که در میاورد میبرد اونجا و خرج امام حسین میکرد

یا فاطمه اغیثینی

امروز 15 شهریور تولّد این شهید بزرگواره
انشاالله درجاتشون نزد خدا مضاعف بشه
، آن دنیا شفاعت ما رو فراموش نکنن ، این دنیا هم بیشتر هوای ما رو داشته باشن
برای اینکه به زودی رجعت این شهید عزیز رو ببینیم صلوات

غلام از اون شیعه های ناب بود،
به قول بروبچه های واحد شهدا:
"غلام یه وانت بار داشت. وقتی ما کار رو زمین مونده داشتیم تا اونجایی که میتونست کمک میکرد...
کار برای شهدا بود دیگه،
برای شهدای ایران نمایشگاه میزد و..."
الان هم پسر خاله شون با همون وانت تو کارای واحد شهدا میان کمک
هر بار سوار ماشین میشم یه مداحی محمود کریمی میذاره و از غلام و ... میگه ...
یا زهرا

بهم گفت قراره من شهید بشم
تعجّب کردم ، گفتم : مگه جنگ شده ؟ الان که جنگی نیست
الان افغانستان جنگه ایران که جنگ نیست ، شهادت کجا بوده
اما حالا میفهمم که میفهمید و ما نمیفهمیدیم ...

...

هر شب تو یه هیئتی مداحی میکرد
شبا بعد از مراسما
میومد خونه چند تا کیسه روغن و برنج و مواد خوراکی تهیه میکرد
میذاشت پشت وانتش
صورتشو با پارچه میبست
میرفت در خونه فقرا
بهشون کمک میکرد ...

هر روز برای کاراش کارگر میگرفت
سعی میکرد کارگرهای اراذل و بی دین بگیره
وقتی میخواست باهاشون تصفیه حساب کنه یه پولی بیشتر از چیزی که توافق کرده بودن بهشون میداد
میگفت اینو به شرطی میدم که نماز بخونی
این پول نمازته
شنبه ها هم همون کارگرا رو بهشون پول میداد و میگفت بیاین کانون
اونا هم میومدن
بعد از شهادتش دیدیم اکثرشون نماز خون شده بودن و الان کانونین...


اللهم اجعل عاقبت امورنا خیرا
یا فاطمه اغیثینی

نوشته اصلی توسط abdullah samie نمایش پست اصلی

بسم رب الشهداء و الصدیقین..

باباش می گفت : تا قبل از اینکه غلام شهید بشه ناراحتی اعصاب داشتم ولی از وقتی پسرم شهید شد ، به برکت شهادتش ناراحتی اعصابم از بین رفت و الان آرومم.
علت اصلیش هم اینه که هر روز 2 بار ، صبح بعد از نماز صبح و غروب قبل از اذان مغرب میام سر مزار شهید و این آرومم می کنه..

(( واقعا هم همینطور بود. کافی بود یه نگاه به چهره ی پدر شهید بندازید متوجه صحت حرفاش می شید. آرامش تو چهرش موج می زنه ))

میگفت هر روز صبح که بلند میشم و وسائلاشو میبینم یادش می افتم و هر روز به یادش گریم میگیره(صبح و غروب)
یا زهرا

تو خونه بنایی داشتیم ، شب آخر گفت:
امشب باید کارو تموم کنیم
چون فردا یه کار دیگه ای پیش میاد
کارو تموم کردن
نمازشو خوند
رفت حمام غسل کرد
لباسشو پوشید
خداحافظی کرد
آخرین خداحافظی...

یازهرا

امروز برای بابام عیدی بردیم. به لطف خدا بعضی از فامیلامون دیر اومدن. منم دیدم دیگه دعاهامون خوندیم خیرات هم که پخش کردیم. دیگه تا بقیه برسن برم فورا سر خاک شهدای کانون و برگردم. دیدم یه نفر سر خاک این شهید نشسته. یکم نشستم فاتحه خوندم. بعد ازشون پرسیدم شما پدرشون هستید؟
گفتن بله
و دیگه سر صحبت باز شد. می گفتن 4 سال گذشته ولی فراموش نمیشه. گفتم منم دو ماه پیش بابامو از دست دادم.
ناراحت شدن و دو سه تا سوال در این مورد پرسیدن.
آخرشم گفتم ان شاالله اجر صبرتون بگیرین و برگشتم.
رو قبر همشونم غنچه های گل شکل هم بود. که من گل شهیده راضیه رو برداشتم آوردم.

نوشته اصلی توسط سائل الزهرا نمایش پست اصلی

یهو دیدیم یه معتادی اون کناره خوابیده
بنده خدا گفت:
- این معتاده رو میبینی
-اره
- تو ایران این معتاد از یه مجتهد افغانی عزتش بیشتره
دخترم سنگ کلیه گرفته و بدجوری مریضه ، انقدر درد داره که از لباش خون میاد
ولی خرج معالجه اش خیلی زیاده
دیروز رفتم بنیاد شهید که دفترچه بیمه اش رو تمدید کنم هزینه اش هم 400 هزار تومن مییشده (که همراهم بردم) اونجا بهمون گفتن چون افغانی هستین دفترچه تون تمدید نمیشه
همین افغانیا بیش از 10000 نفر شهید تو جنگ دادن
اینجوری باید باهاشون برخورد بشه؟
و کلی حرفای دیگه که اشک ما رو در اورد
دعا کنید مشکلات ایشون حل بشن
یا فاطمه اغیثینی

کاش این مبحث رو قبلا خونده بودم و از این موضوع خبر داشتم و امروز می پرسیدم ببینم دخترشون خوب شدن یا نه؟
شما خبر ندارین؟

سفر جنوب که بهمن ماه رفتیم اون موقع من خیلی درگیر سادگی تو زندگی بودم،آخرشم به نتیجه ای نرسیدم
واحد قرآنی یه برگه هاییو که یه حزب قرآن روش بود و یه خاطره از شهدای کانون و یه آیه از قرآن که با خاطره هماهنگ بود رو میدادن(مثل فال خودت باید برمیداشتی)
من برداشتم که این خاطره از شهید موسوی اومد و زنده بودن شهدارو بیشتر حس می کردم:
همیشه ساده می پوشید.لباس نو نمی پوشید تا بتونه با فقرا بیشتر رابطه داشته باشه.از اینکه توی دوستاش با بچه های محروم بود خیلی صفا می کرد.

اصلا لباس نو نمیپوشید و همیشه مشکی میپوشید
هر سال نزدیکیای محرم که میشد با ماشینش میرفت کاشان از اونجا سی چهل تا لباس سیاه میخرید و میاورد برای بچه های هیئتشون
خودش هم یکی از همون لباسا رو برا یه سالش بر میداشت

این شهید تنها شهیدی بود که ایرانی نبود اما برای شهادت ملیت ملاک نیس!!
خوب بود اگه بچه های کانون خودجوش می رفتن خونشون برا تولدشون !

نوشته اصلی توسط mohammad نمایش پست اصلی

این شهید تنها شهیدی بود که ایرانی نبود اما برای شهادت ملیت ملاک نیس!!
خوب بود اگه بچه های کانون خودجوش می رفتن خونشون برا تولدشون !

صحبت هاش هم شده الحمدلله

سلام برادر مسعود
يه دست صدا نداره کاکو
شمو که ما رو تنها گذاشتى چه توقع از ديگران
خلاصه اگه پاى کارى بسم الله
ما هم مثل محمد مهدوى آرزومونه شهدا رو به ملت بشناسونيم
راستى چند روزيه دلم خيلى برا غلام تنگ ميشه ، اونم فقط غلام
يازهرا

http://shahidevasl.com/index.php?opt...:my-14-martyre
دریافت مداحی شهید غلام موسوی
یا حسین غریب مادر تویی ارباب دل من
http://shahidevasl.com/mousavi/Ya%20...%20-%20Low.wmv

دریافت فیلم مداحی شهید غلام موسوی - یا حسین غرریب مادر - با کیفیت متوسط
دریافت فیلم مداحی شهید غلام موسوی - یا حسین غرریب مادر - با کیفیت خوب
دریافت صوت مداحی شهید غلام موسوی - یا حسین غرریب مادر

سلام علیکم.

واقعا عالی بود . اجرتان با سالار شهیدان...

التماس دعای فرج.

نوشته اصلی توسط سائل الزهرا نمایش پست اصلی

صحبت هاش هم شده الحمدلله

سلام
سائل جان یه برنامه مفصل ردیف کن
کمک خواستی در خدمتیم
خدا خیرت بده...